آغاز کار مامان
پسر کوچولوی من.... متاسفانه مرخصی زایمان من تمام شده و من مجبورم تو رو تو خانه تنها بذارم و برم سر کار.... البته تنهای تنها که نه هر هفته یکی از افراد فامیل میاد و مواظبه پسر کوچولومه . هفته اول نوبت خاله ندا بود. هفته دوم مامان بزرگ فرنگ، هفته سوم هم خاله ندا و هفته چهارم و پنجم هم مامان بزرگ تهمینه از تهران میاد پیش شایراد جون... خیلی به من و پسرم سخت گذشت... روز اول که از سر کار برگشتم خونه شایراد تا ساعت ٨:٠٠ شب که اصلا نگام نکرد بعد از اون هم هر وقت حرف میزدم به خاله ندا نگاه می کرد و می خندید. مابین شیر خوردناش هم باز برمی گشت و به خاله ندا نگاه می کرد. تا شب کلی غصه خوردم.... عزیزم... حتما خیلی بهش سخت گذشته. صدبا...
نویسنده :
مامان الهام
8:28